بازسازی مغز در حال حاضر در قلمرو امکان نیست | مصاحبه با ونکی راماکریشنان برنده جایزه نوبل


ونکی راماکریشنان برنده مشترک جایزه نوبل شیمی در سال 2009 برای تحقیق در مورد ساختار و عملکرد ریبوزوم ها بود.

ونکی راماکریشنان برنده مشترک جایزه نوبل شیمی در سال 2009 برای تحقیق در مورد ساختار و عملکرد ریبوزوم ها بود. | اعتبار عکس: Getty Images

ونکی راماکریشنان، زیست شناس مولکولی برنده جایزه نوبل، در کتاب جدید خود چرا می میریم: علم جدید پیری و تلاش برای جاودانگی (Hachette India/ Hodder & Stoughton)، می‌گوید که اگرچه در سطح بیولوژیکی، علل پیری و مرگ را بهتر درک می‌کنیم، اما از پیشرفت‌های بزرگ فاصله داریم. با وجود چندین نفر از فن‌آوران، از جمله جف بزوس، بنیانگذار آمازون و مارک زاکربرگ، خالق فیس‌بوک، سرمایه‌گذاری میلیون‌ها نفر در تحقیقات مرتبط با افزایش سن، و بسیاری دیگر که خود با مکمل‌ها و درمان‌ها برای متوقف کردن پیری آزمایش می‌کنند، این رشته علاقه زیادی را در بین افراد در هر سنی ایجاد می‌کند. راماکریشنان (72) مستقر در بریتانیا می گوید، با این حال، بسیاری از این موارد هنوز دارای پشتوانه معتبر علمی نیستند. گزیده های ویرایش شده از مصاحبه زوم:

آخرین کتاب شما، «ماشین ژن»، خاطرات و همچنین تحقیق خودتان در مورد ریبوزوم ها بود. چه شد که این بار روی پیری و طول عمر تمرکز کردید؟

بشریت برای مدت طولانی به این فکر کرده است که چرا می میریم و چه چیزی طول عمر را محدود می کند. ما احتمالا تنها گونه ای هستیم که از مرگ و میر خود می دانیم. ما می دانیم که چون زبان و توانایی برقراری ارتباط را توسعه داده ایم و از آن زمان تاکنون، انسان ها در مورد مرگ و میر شگفت زده شده اند. این یک سوال وجودی است. تنها در 50 سال گذشته است که با بیولوژی زیربنایی که چرا پیر می‌شویم و در نهایت چه چیزی باعث مرگ می‌شویم، آشنا شده‌ایم. اتفاقات زیادی در این زمینه در حال رخ دادن است. و در عین حال، حجم عظیمی از تبلیغات در این زمینه وجود دارد، زیرا سرمایه گذاری خصوصی زیادی وجود دارد. افرادی هستند که می خواهند طول عمر خود را افزایش دهند. جوامع در سراسر جهان در حال افزایش سن هستند. بنابراین، من می‌خواستم در مورد همه اینها بحث کنم و احساس کردم به کسی نیاز است که یک زیست‌شناس مولکولی باشد، اما علاقه خاصی به این رشته نداشته باشد. کار من روی سنتز پروتئین به یکی از دلایل اصلی پیری مربوط می شود. بنابراین، شما می توانید مرا به عنوان فردی در نظر بگیرید که در منطقه ای نزدیک به سالمندی کار می کند، اما من خودم روی پیری کار نمی کنم. این همچنین باعث می شود که من کمتر ایدئولوژیک یا مغرضانه باشم.

شما اشاره می کنید که چگونه سرمایه گذاری خصوصی هنگفت (در جلوگیری از پیری) وجود دارد و چگونه چندین میلیاردر فناوری (سیلیکون ولی) علاقه مند هستند. آیا این از نظر تاریخی بی سابقه است؟

در حال حاضر حدود 700 شرکت، شرکت های نوپا، وجود دارد که به انواع مختلف تحقیقات طول عمر می پردازند. و، می دانید، ده ها میلیارد دلار. مردم خواهند گفت که این کسر بسیار کوچک (حدود 1٪) از شرکت تحقیقاتی است. اما می‌توانم بگویم از نظر افزایش سرمایه‌گذاری و در اعداد مطلق، هنوز مقدار زیادی است. علاقه ناگهانی افراد زیادی به “حل” پیری بی سابقه است زیرا برای مدت طولانی، پیری نوعی عقب ماندگی در علم به حساب می آمد. می دانید، این چیزی نبود که زیست شناسان مولکولی واقعاً می خواستند روی آن تمرکز کنند. من فکر می کنم که در طول شاید 30 یا 40 سال گذشته تغییر کرده است. بخشی از دلیل این است که جهان (توسعه یافته) با جمعیت سالخورده مواجه است. هند از این نظر استثناست که هنوز جمعیت نسبتاً جوانی دارد. اما همانطور که امید به زندگی در هند افزایش می‌یابد، این کشور نیز با همان مشکلی روبرو می‌شود که همه کشورها در طول توسعه با آن مواجه می‌شوند، و آن این است که با شروع زندگی طولانی‌تر مردم، نرخ باروری کاهش می‌یابد و شما با توزیع (جمعیت) متفاوتی مواجه می‌شوید. و بنابراین، نیاز واقعی برای اطمینان از سلامت افراد در زمان پیری وجود دارد. اگر آنها سالم نباشند، بار بزرگی بر بقیه افراد جامعه تحمیل خواهد کرد زیرا بخش فزاینده ای از جامعه وجود خواهد داشت که به مراقبت نیاز دارند. بنابراین، انگیزه‌های زیادی برای دولت‌ها و دیگران برای سرمایه‌گذاری در تحقیقات پیری وجود دارد. فقط این میلیاردرها نیستند که از پیر شدن می ترسند.

به نظر می رسد این وسواس نه تنها در اجتناب از پیری وجود دارد، بلکه به طور متناقض، سعی می کنید با افزایش سن، جوان تر شوید. شما برایان جانسون (میلیونر فناوری آمریکایی) را مثال می‌زنید که در حال آزمایش چندین روش است که در آن تزریق پلاسمای خون انجام می‌دهد، حتی از پسر 17 ساله‌اش. مبنای علمی آن چیست؟

یک تفاوت معنایی وجود دارد. سالم بودن در دوران پیری تقریباً مشابه جوان بودن است زیرا مشکلات پیری را از بین می برید. اما از نظر برایان جانسون، او کارهای زیادی انجام می دهد. او سالانه 2 میلیون دلار برای اقدامات ضد پیری، از جمله جمع آوری مقادیر زیادی داده، هزینه می کند. این نشان می دهد که او ترس وحشتناکی از پیر شدن دارد. خوبه. او حق دارد با پولش هر کاری می خواهد بکند، درست است؟ و برخی از کارهایی که او انجام می دهد در واقع بر اساس برخی علم واقعی است. فقط این است که آنها روش های اثبات شده در انسان نیستند. هیچ آزمایش بالینی برای نشان دادن اثربخشی و ایمنی در انسان وجود نداشته است. اما او حاضر است این ریسک را بپذیرد.

برایان جانسون، کارآفرین فناوری، کلاه ایمنی اسکن مغز به سر دارد.

برایان جانسون، کارآفرین فناوری، کلاه ایمنی اسکن مغز به سر دارد. | اعتبار عکس: Wiki Commons

بیایید بگوییم اگر ما درمان هایی برای بیماری قلبی، بیماری آلزایمر و سرطان داشتیم – سه علت اصلی مرگ و میر ناشی از افزایش سن – آیا این به معنای یک زندگی طولانی سالم است که یک روز ناگهان می میرد؟ آیا این وضعیت ایده آلی برای هدایت تحقیقات پزشکی به سمت آن خواهد بود؟

ممکن است، اما نه لزوما. در این کتاب، من از دانشمند S. Jay Olshansky نقل قول می‌کنم که محاسبه کرده است حتی اگر تمام بیماری‌های مزمن پیری را از بین ببرید، به طور متوسط ​​تنها 15 سال عمر خواهید داشت. این به این واقعیت مربوط می شود که فرآیندهای بیولوژیکی طبیعی وجود دارند که شکسته می شوند و در نهایت به حد طبیعی 120 ما برخورد می کنند. بنابراین، برای مقابله با آن ها، شما باید به جای این بیماری ها، با علل اساسی پیری مقابله کنید. فکر می‌کنم روشن نیست که بتوانید به سادگی این کار را مهندسی کنید. همچنین نمی‌دانم که می‌توانید مثلاً با از بین بردن بسیاری از این بیماری‌ها، زندگی سالم را بهبود ببخشید، اگر کاهش ناگهانی داشته باشید یا به سادگی کاهش تدریجی آن را به تعویق بیندازید، ممکن است مشکلات دیگری مانند ضعف، سیستم ایمنی بدن خود داشته باشید. به تدریج خراب می شود، عضلات شما خراب می شوند. بنابراین، به هر حال ممکن است به تدریج اتفاق بیفتد. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که نمونه هایی از فوق صدساله ها وجود دارد، افرادی که بیش از 105 یا 110 سال زندگی می کنند، که ظاهراً زندگی بسیار بسیار سالمی در بیشتر عمر خود خواهند داشت و سپس قبل از مرگ به سرعت کاهش می یابند. بنابراین، حداقل افرادی هستند که این زندگی ایده آل را مدیریت کرده اند که در آن شما سالم هستید و سپس به طور ناگهانی افول کرده اند. اما می دانید که چگونه می توان این کار را به طور کلی در همه امکان پذیر کرد، به نظر من این یک مشکل حل نشده است.

نظر شما در مورد انجماد چیست؟ فرض کنید بدن ما می میرد و می توانیم مغزمان را حفظ کنیم و به بدن های سالم پیوند بزنیم…

من آن را در رده ای قرار دادم که فراعنه مصر به عنوان مومیایی نگهداری می شوند، زیرا تصور می شد که آنها در آینده زنده می شوند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد انجماد در هر چیزی حتی در موش کار می کند. این در چیزهای بسیار بسیار کوچک مانند سلول ها کار می کند. ما حتی می‌توانیم لارو کرم‌ها را حفظ کنیم و می‌دانیم، لارو مگس‌ها را هم حفظ می‌کنیم. اما وقتی بزرگتر می شوید، حتی به کوچکی یک موش، خود نگهداری بافت را از بین می برد. کار بریدن سر یک نفر و صرفاً حفظ مغز او کاملاً در حوزه علمی تخیلی است. ما نمی دانیم که مغز چگونه اطلاعات خود را سازماندهی می کند. این فقط در مورد اتصالات بین نورون ها نیست، بلکه در مورد وضعیت هر نورون است و ما هیچ ایده ای برای حفظ آن نداریم.

آیا دنیایی که مردم آن به طور معمول زندگی سالمی 120 یا 130 ساله داشته باشند، دنیای مطلوبی خواهد بود؟

اگر همه ما تا حد طبیعی زیست‌شناسی خود یعنی 120 سال یا بیشتر زندگی می‌کردیم، می‌توانستم بگویم که من کیستم که با آن مخالفت کنم، زیرا تا به حال دو برابر بیشتر از افرادی که 150 سال پیش زندگی می‌کردند، زندگی کرده‌ایم. من فکر می کنم زندگی بسیار طولانی، جایی که ما می خواهیم فراتر از 120 زندگی کنیم، منجر به یک جامعه عجیب و غریب و راکد می شود. ما در مقایسه با قبل، بین نسل‌ها گردش مالی بسیار کندتری داریم، بنابراین جامعه‌ای متفاوت خواهد بود. این نیز با این فرض است که مغز شما تیز و هوشیار می ماند و این یک مشکل حل نشده نیست. حل کل مشکل زوال شناختی و زوال عقل، حتی با ابزارهای مدرن، مشکلی بسیار سخت خواهد بود. نورون ها بازسازی نمی شوند. ما می توانیم بافت های دیگر مانند کبد و سلول های خونی را بازسازی کنیم. بازسازی مغز در حال حاضر در قلمرو امکان نیست. زندگی با اختلالات شناختی مطلوب نیست و این بر نوع جوامعی که در آن زندگی می کنیم تأثیر می گذارد.

jacob.koshy@thehindu.co.in