افسرده بعد از زایمان؟ درک افسردگی پس از زایمان و اقداماتی که باید در مورد آن انجام داد


هشدار ماشه: خودکشی

ارتباط بین زایمان و اختلالات روانی برای صدها سال توصیف شده است. بیماری روانی پس از زایمان صرفاً یک موضوع تاریخی نیست. همانطور که در یافته های تحقیقات محرمانه بریتانیا در مورد مرگ و میر مادران نشان داده شده است، خودکشی یکی از علل اصلی مرگ مادران پس از زایمان است.

در خود هند، شیوع افسردگی پس از زایمان در سال 2017 حدود 22 درصد بود. اگر فردی به افسردگی روان پریشی مبتلا شود یا افسردگی شدید باشد، خطر مرگ بر اثر خودکشی زیاد است. در چنین شرایطی، کارکنان مراقبت های بهداشتی مداخلات تهاجمی تری را توصیه می کنند.

سیستم‌های طبقه‌بندی سنتی در روانپزشکی، دسته‌های جداگانه‌ای را برای دوره‌های بیماری‌های روانی که در دوره پری ناتال رخ می‌دهند، شامل نمی‌شود، که منجر به سردرگمی در عمل بالینی و همچنین در تحقیقات می‌شود. استفاده فراگیر از اصطلاح “افسردگی پس از زایمان” نیز به اشتباه به همه اشکال ناراحتی روانی پس از بارداری – از تغییرات خفیف خلقی تا شرایط روان پریشی شدیدتر اشاره دارد.

افسردگی پس از زایمان شکل قابل توجهی از افسردگی است که می تواند پس از زایمان شروع شود، با علائمی که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و تفاوت های مهمی با “بیبی بلوز” دارد. در عمل بالینی، این دوره می تواند بین چهار تا شش هفته پس از زایمان، اما گاهی حتی تا یک سال ادامه یابد.

زنان ممکن است تحت تأثیر طیف وسیعی از مشکلات سلامت روان در دوران بارداری و پس از زایمان قرار گیرند، از جمله افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی، روان پریشی، و اختلالات شخصیت و خوردن. با وجود این، اختلالات روانپزشکی پری ناتال از نظر عملکرد بالینی، تحقیقات و بودجه مورد توجه قرار نگرفته است.

افسردگی پس از زایمان یک بیماری پزشکی واقعی است که می تواند هر مادری را بدون در نظر گرفتن سن، درآمد یا سابقه فرهنگی و/یا تحصیلی تحت تاثیر قرار دهد. زنان نباید به خاطر داشتن افسردگی پس از زایمان سرزنش یا سرزنش شوند.

سابقه قبلی اختلالات خلقی یا اضطرابی، رویدادهای استرس‌زای زندگی، حمایت اجتماعی ضعیف و خشونت خانگی از عوامل خطر ابتلا به افسردگی در دوره پس از زایمان هستند. عوامل خطر اضافی عبارتند از حمایت اجتماعی ضعیف، حوادث نامطلوب زندگی، خشونت خانگی، سابقه بیماری روانی قبلی، بارداری ناخواسته یا ناخواسته، و عوارض بارداری فعلی/ گذشته.

ارائه بالینی

تظاهرات بالینی بین افسردگی در دوره پس از زایمان و افسردگی که در زمان های دیگر رخ می دهد تفاوت چندانی ندارد. علائم اصلی افسردگی عبارتند از خلق و خوی ضعیف، از دست دادن لذت در فعالیت هایی که زمانی لذت بخش بوده اند (آنهدونیا) و خستگی آسان. با این حال، خستگی، کاهش میل جنسی، تغییر اشتها و وزن و اختلالات خواب در دوره پس از زایمان شایع تر است. افکار خودزنی نیز در افسردگی پس از زایمان رایج است.

تفاوت هایی بین افسردگی پس از زایمان و “بیبی بلوز” وجود دارد. دومی نشان دهنده تغییرات جزئی خلقی است و با ناتوانی عاطفی در هفته اول پس از زایمان مشخص می شود. اختلال عملکرد تیروئید و کم خونی، که هر دو در مادران تازه متولد شده شایع هستند، نیز می توانند در خلق و خوی ضعیف نقش داشته باشند.

زنانی که در دوره پس از زایمان با علائم روانپزشکی مواجه می شوند، در معرض خطر بیشتری برای تشخیص بیماری روانی شدید به نام اختلال دوقطبی هستند. در یک مطالعه دانمارکی در سال 2012، حدود 14 درصد از زنانی که برای اولین بار علائم روانپزشکی در یک ماه پس از زایمان داشتند، بعداً در یک بازه زمانی پیگیری 15 ساله، مبتلا به اختلال دوقطبی تشخیص داده شدند. مطالعه دیگری که در سال 2010 منتشر شد، نشان داد که بیش از نیمی از شرکت کنندگان مبتلا به اختلال دوقطبی با شروع پس از زایمان در ابتدا به اشتباه افسردگی تک قطبی تشخیص داده شدند. (این ممکن است به این دلیل باشد که اکثر مردم یک قسمت اول افسردگی را دارند.) بنابراین احتیاط‌آمیز است که مراقب دیاتز دوقطبی زمینه‌ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان باشیم.

غربالگری و راهکارها

حساس کردن متخصصین زنان و زایمان برای غربالگری زنان از نظر افسردگی پس از زایمان ضروری است. آگاهی در مورد این موجودیت به شدت پایین است و به عوارض آن، کاهش بهره وری و در برخی موارد از دست دادن زندگی کمک می کند.

سوالات Whooley در انگلستان برای غربالگری زنان از نظر افسردگی پس از زایمان توصیه می شود. در سطح جهانی، مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ، یک معیار خود گزارش شده نیز برای ارزیابی افسردگی پس از زایمان استفاده می شود. این وضعیت بین سه تا شش ماه طول می کشد و ضروری است که متخصصان مراقبت های بهداشتی علاوه بر سلامت جسمی، به سلامت روانی زن نیز توجه کنند.

این رنج به همان درمان هایی پاسخ می دهد که افسردگی در مواقع دیگر. مداخلات روانشناختی برای افسردگی خفیف پس از زایمان در کارآزمایی‌های بالینی مؤثر بوده است. با توجه به اینکه بسیاری از مردم تمایلی به مصرف دارو در دوران شیردهی ندارند، حمایت از همتایان، مشاوره، درمان شناختی رفتاری (CBT) و درمان بین فردی به مداخلات مهم تبدیل می شوند.

CBT یک درمان گفتاری است که به افراد کمک می کند تا با تغییر طرز تفکر و رفتار خود، مشکلات خود را مدیریت کنند. بر این فرض استوار است که افکار، احساسات، احساسات فیزیکی و اعمال به هم مرتبط هستند و افکار و احساسات منفی می توانند ما را در یک چرخه معیوب به دام بیندازند. CBT تلاش می کند تا الگوهای تفکر معیوب را به الگوهای مثبت و منطقی تر بازسازی کند. به جای کاوش در گذشته، رویکردی اینجا و اکنون دارد.

مداخلات نیز بر روی زوج مادر-کودک انجام می شود، به خصوص اگر هیچ پاسخی به درمان نداشته باشد. در میان افراد مبتلا به افسردگی متوسط ​​تا شدید، دارو مورد نیاز است. استفاده از داروهای ایمن، موثر و مبتنی بر شواهد برای افسردگی در بارداری در دهه های اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است، با نرخ های متفاوت از 3٪ تا 13٪.

درمان های دارویی نوآورانه و جدید به طور فزاینده ای برای زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان در دسترس است. یکی از این موارد شامل انفوزیون 60 ساعته هورمونی (برکسانولون) است که در مراحل اولیه آزمایش نویدبخشی را نشان داده است. قبل از اینکه بتوان آن را به طور گسترده‌تر مورد استفاده قرار داد، نتایج باید در آزمایش‌های بزرگ‌تر تکرار شوند.

تصمیم گیری در مورد دارو برای زنان شیرده باید تنها پس از تجزیه و تحلیل ریسک و فایده اتخاذ شود. مداخلاتی مانند رژیم‌های غذایی خاص، ورزش، یوگا و استفاده از استروژن‌ها و پروژستین‌ها شواهد محدودی در رابطه با افسردگی پس از زایمان تا امروز دارد.

در افسردگی شدید که با ایده های خودکشی مشخص می شود یا زمانی که فرد به فکر آسیب رساندن به خود یا آسیب رساندن به نوزاد است، پزشکان درمان تشنج الکتریکی را انجام می دهند. در اینجا، در حالی که فرد تحت بیهوشی کوتاه مدت است، یک بار الکتریکی کوچک به شقیقه های فرد وارد می شود. این منجر به تشنج کنترل شده ای می شود که به جبران تغییرات مغزی ناشی از افسردگی کمک می کند.

این یکی از موثرترین مداخلات در تاریخ پزشکی بالینی است. متأسفانه، در فیلم‌ها (به ویژه «یکی بر فراز آشیانه فاخته پرواز کرد») منفی به تصویر کشیده شده است.

طیف وسیعی از گزینه های درمانی ایمن، موثر و مبتنی بر شواهد برای اختلالات روانپزشکی با شروع دوره پس از زایمان وجود دارد. افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع اما جدی است که قابل مداخلات زیستی-روانی-اجتماعی است. درمان مناسب در زمان مناسب در واقع منجر به بهبودی سریع و کیفیت بهتر زندگی می شود.

انگ، عدم آگاهی و باورهای نادرست نباید مانع از کمک گرفتن فرد شود، به خصوص در این زمان حساس.

هیچ بخشی از این مقاله نباید به عنوان توصیه پزشکی تلقی شود. اگر سوالی دارید، لطفا با پزشک خود تماس بگیرید. کسانی که در مضیقه هستند یا تمایل به خودکشی دارند می توانند با تماس با هر یک از شماره های موجود در این لینک کمک و مشاوره دریافت کنند.

دکتر آلوک کولارنی، مشاور ارشد روانپزشک، موسسه بهداشت روان و علوم اعصاب ماناس، هابلی است.